خواهم فراموشت کنم عمرم کفایت می‌کند؟

ای آنکه عشقت را دلم هر دم حکایت می کند

بیمار عشقت گشتم و درمان ندارد درد من

عشق تو در رگهای من دارد سرایت می کند

فرمان به قتل این دلم دادی و دیدم ناگهان

کاین دلبر دل سنگ ما راحت جنایت می کند

در کوچه باغ خاطره یاد تو آرامم کند

هر قطره اشک من ولی از تو شکایت می کند

گر بر سر قبرم شبی یک لحظه ای هم بگذری

منصور گوید سوی ما یارم عنایت می کند


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا میم شین ALIAMIRIASL | علی امیری اصل تامين مصالح Knowing Islam فیزیوتراپیست خانم حسن پور del neveshte دلنوشته های من برای عشقم که دیگه نیست... رمان ایران Olivia